عکس هفته به گزارش مهر، محققان دانشگاه سیدنی موفق به ساخت ماده ای شده اند که از فولاد سبکتر و غیر متراکم تر بوده و در عین حال سخت تر و مقاوم تر از فولاد است. در صورتی که ویژگی های این ماده جدید با نیازهای دانشمندان همخوانی داشته باشد، این ماده می تواند در علم مواد تحولی بزرگ ایجاد کند. این برگه گرافنی از گرافیت دگرگون شده توسط واکنشهای شیمیایی ساخته شده و به تک لایه ای از کربن ۶ وجهی تبدیل شده است که ضخامت آن به اندازه یک برگه کاغذ بوده و به شدت مقاوم است. به گفته محققان این برگه نسبت به فولاد ۶ برابر سبکتر، پنج تا ۶ برابر غیر متراکم تر، دو برابر سخت تر، ۱۰ برابر کشسان تر و ۱۳ برابر استحکام خمیدگی بالاتری دارد. این ماده در راستای مقاوم سازی مواد، انعطاف پذیری و کشسانی مواد تحولی بزرگ به شمار می رود و از آنجایی که جنس این ماده از گرافن است، ویژگی های الکتریکی، حرارتی، و مکانیکی جالب توجهی را به همراه دارد.
بر اساس گزارش گیزمگ، با این همه بهترین ویژگی این ماده ساده و کم هزینه بودن فرایند تولید است و از این رو می تواند در صنعت هوانوردی و تولید خودرو نیز تاثیر چشمگیری داشته باشد. ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ،یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد… این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمردبود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازارشود.
در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید وتمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است! بقیه این داستان زیبا و جالب را با کلیک بر روی ادامه واقع در سمت چپ و پایین این کادر مطالعه بفرمایید
پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمردبا شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!
معرفی کارافرین بزرگترین عطر ساز دنیا”بیژن”
وبلن جامعهشناس، اقتصاددان و منتقد اجتماعی امریکایی میگوید: درک هر دانشمندی از واقعیت دنیای پیرامون خود به جهتگیری و زمینه فلسفی و ذهنی او بستگی دارد. وبلن میگوید افراد از دو راه میتوانند موقعیت مالی و پولی خود را نشان دهند: الف) اوقات فراغت تظاهری: که مختص شرایطی است که افراد همدیگر را بهتر میشناسند. ب) مصرف تظاهری: و این شرایط مربوط به شهرهای بزرگ است که افراد شناخت کامل و دقیقی از هم ندارند. و اما بیژن فرصتیاب بزرگ شناخت طبقات مرفه، متولد سال ۱۹۴۴ در تهران که در سوئیس – ایتالیا و سپس امریکا تحصیل کرد از یک خانواده پولدار که به قول خودش فرهنگ پولسازی و پولآفرینی در آن خانواده نهادینه شده بود، بدنیا آمد. و به جایی رسید که برنده جوایز برترینهای جهان در عرصه عطر و ادکلن و مد و لباس برای طبقات مرفه شد. در این نوشته میخواهم به چند عامل از عوامل موفقیت بیژن که بزرگترین و ثروتمندترین شرکت عطرسازی دنیا را بنیان گذاشت بپردازم. بقیه مطلب را با کلیک بر روی ادامه واقع در پایین و سمت چپ این کادرمطالعه بفرمایید ۱- پی بردن به ذات و شناخت دقیق از بینش خویش: بیژن پاکزاد شناخت دقیقی از خویش داشت و جوهره وجودی خویش را درک کرده بود، او به این پی برده بود که فردی با قدرت ارتباطات بالا با انسانهای معروف است و در این مسیر گام برداشت. او انسانی برونگرا – فعال و از تیپهای حرکتی بود.
۲- سرمایهگذاری روی دانایی خویش:
بیژن فقط به ذات و جوهره خویش بسنده نکرد بلکه با تحصیل در رشتههای فنی مورد نیاز کسبوکار خویش نظیر شیمی و سپس تحصیل در رشته بازاریابی برای پی بردن به رمز و راز شناسایی، شناساندن و کسب رضایت در طبقه مخاطبان هدف خویش در راستای عالم بودن خویش گامهای محکمی برداشت. او هیچگاه از یادگیری دست برنداشت و فقط به تحصیلات آکادمیک اکتفا نکرد و یادگیری او از دانشگاه بازار ، دائمی بود.
۳- نقش خانواده:
بیژن اذعان میدارد که از خانوادهای مرفه (پدر و مادر) برخوردار بوده است اما میگوید بیشتر از آنکه ثروت خانواده در موفقیت من نقش داشته باشد من از آنها خلاقیت و نوآوری را آموختم و این نشان از درک بالای والدین او از نهادینه کردن نبوغ به معنای دیدن روابط نامشهود بین پدیدهها ، در وجود فرزند خویش است. بیژن میگوید من از خانواده، فرهنگ پولسازی و پولآفرینی را آموختم.
۴- داشتن اهداف بزرگ:
بیژن اهداف بزرگی در سر داشت و به اهداف کوچک و متوسط راضی نبود، او میدانست که راز خوشبختی در کمالطلبی، وفاداری به هدف، سختکوشی – پشتکار و نهراسیدن از شکست است. علیرغم اینکه از جوایز متعددی در عرصه بینالمللی بهرهمند شده بود ولی تا آخرین لحظه دست از آفرینش و پیشرفت برنداشت.
۵- شم اقتصادی بالا:
ذات و جوهره درکنار تحصیل در رشته بازاریابی، شم اقتصادی بالایی را در بیژن بهوجود آورده بود، او به جایی رسیده که از واژه ثروت با احترام یاد میکند و میداند که این سرمایهگذاران هستند که زمینه اشتغال و توسعهیافتگی جوامع را سبب میشوند.
۶- دوست داشتن خویش:
اگر انسان خودش را دوست نداشته باشد، قطعاً نمیتواند دیگران را دوست داشته باشد، در مصاحبههای بیژن حس دوست داشتن خویش که با از خود راضی بودن (به معنای منفی) بسیار متفاوت است را به خوبی میبینیم. بیژن بخوبی میدانست که انسانهای از خود راضی (به معنای مثبت) انسانهای شادی خواهند بود و اینها هستند که میتوانند دیگران را شاد کنند، او برای اینکه مشتریان شادی داشته باشد، هیچگاه از شادی خویش فروگذار نکرد.
۷- اهمیت به تحقیقات بازاریابی:
بیژن میگوید وقتی میخواستم عطر مردانهای بیافرینم که متفاوت باشد، سالهای زیادی وقت صرف کردم و با مخاطبان هدف بسیاری مصاحبه کردم و نهایتاً موفق شدم عطری بسازم که جایزه اسکار نیویورک را دریافت کند.
پس میبینیم که بیژن حدسیات سازمان نیافته خود را بهجای تحقیقات سازمان یافته از بازار نگذاشته است و با تحقیقات بازاریابی ریسک تصمیمگیری خود را به نحو چشمگیری پایین آورده است و توانسته است با تکیه بر تحقیقات بازاریابی محصولاتی متمایز بیافریند.
۸- اهمیت به کیفیت:
اهمیت به کیفیت آنقدر در تفکرات بیژن به عنوان اصل پایه و اساسی در نیازهای مشتریان مهم شده است که یکی از تبلیغات او چنین است. “یکی بود، یکی نبود، در سرزمین دور جوانی زندگی میکرد که به کیفیت عشق میورزید.”
او پارچههای لباسهای مشتریانش را با دقت و وسواس زیادی انتخاب میکرد و اول خودش آنها را امتحان میکرد و وقتی از همه ابعاد کیفیت آنها مطمئن میشد آنگاه برای مشتریانش اقدام میکرد.
۹- اهمیت به مدیریت ارتباط با مشتریان:
مشتری برای او از اهمیت خاصی برخوردار بود چون میدانست که ولی نعمت اوست. بیژن تک تک مشتریانش را به نام میشناخت و هدف او شناختن مشتری و توقعات او بود. او به تفاوت بین مشتریان خویش احترام میگذاشت و محصولات متناسب با میل و خواست و موقعیت آنها طراحی میکرد. و اگر مشتری میخواست که بیژن به منزل یا محل کار او برود این بیژن بود که قبول میکرد.
۱۰-عشق به کار:
انسانهای موفق کار نمیکنند که درآمد داشته باشند تا زندگی کنند بلکه، کار میکنند که زندگی با لذت داشته باشند بیژن میگوید من به کار کردن هفت روز هفته نیاز ندارم. اما این کار را انجام میدهم چون به کارم عشق میورزم.
۱۱-تعیین بازار هدف:
بازار هدف اصلی بیژن همان طبقات مرفه بودند که وبلن نظریه مصرف نمایشی را برای آنان مطرح میکند هرچند بیژن پاکزاد برای طبقات متوسط نیز محصولاتی طراحی کرده بود اما تمرکز او بر طبقات مرفه بود او آنها را بخوبی هدف گرفته بود و در راستای رضایت مشتریانش اقدام میکرد.
۱۲-او عالم عامل عاشق بود.
بیژن به معنای واقعی کلمه عالم عامل عاشق بود او هیچگاه از یادگیری دست برنداشت. او اهل عمل بود و با اینکه در ثروت شناور بود همیشه در اکثر اوقات کار کرد و چنان عاشقانه خلاقیت خویش را بهکار میگرفت که محصولات منحصر به فردی میآفرید. او فرصتیاب بزرگی بود که فقط برای پول کار نکرد. او هیچگاه تنپروری و تنبلی را پیشه خود نساخت، بیژن رمز موفقیت خویش را در مطالعه – تأمل و شکار فرصتهای طلایی میدانست. او عاشق گفتگو بود و میخواست که همیشه انسانی متفاوت باشد و به کیفیت، زیبایی و سادگی عشق میورزید.
شاید او را بتوان از منظری نقد و بررسی کرد اما کدام یک از ما دارای نقاط ضعف نیستیم و خللی در زندگی نداریم.
منبع : وبلاگ شخصی آقای دکتر پرویز درگی
* بهای موفقیت، کار و تلاش زیاد است. من فکر می کنم اگر شما بتوانید بهای آن را بپردازید، در هر کاری موفق خواهید شد.
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
عکس هفته سرنوشت ۱۱ کارمند نخست مایکروسافت به روایت تصویر ادامه…. باب گرین برگ: او کسی است که برنده جایزه رادیویی شد و تیم مایکروسافت آن عکس را گرفت. بعد از اینکه به مایکروسافت در توسعه نسخه جدید BASIC کمک کرد آنجا را در سال ۱۹۸۱ ترک کرد تا به شرکت خانوادگی شان کمک کند. خانواده گرینبرگ در کار تولید عروسک برای کودکان بودند. محصولات آنها شهرت زیادی پیدا کرد و به نظر می رسد اقای گرینبرگ و خانواده اش در کار خودشان به موفقیت های بزرگی رسیدند. مارک مک دونالد: او اولین حقوق بگیر مایکروسافتی محسوب می شود. وقتی در سال ۱۹۸۴ مایکروسافت را ترک کرد معتقد بود این شرکت بیش از حد بزرگ شده و به همین خاطر دیگر علاقه ای به کار کردن در آنجا نداشت. بعد از ترک مایکروسافت او به یکی از شرکت های پل آلن رفت و چند وقت بعد به یک شرکت طراحی در سیاتل رفت. جالب است بدانید که مایکروسافت این شرکت طراحی را در سال ۲۰۰۰ خرید و بنابراین مارک مک دونالد دوباره کارمند مایکروسافت شد. او گفته است که ثروت اش کمتر از ۱ میلیون دلار است گوردون لتوین: او یک برنامه نویس بود و تا سال ۱۹۹۳ در مایکروسافت کار کرد. سپس آنجا را ترک کرد تا هوایی تازه کند. او یک مرزعه در آریزونا دارد و برای حفظ محیط زیست به بعضی مراکز کمک مالی می کند. ثروت تقریبی اش ۲۰ میلیون دلار است استیو وود: او همسر ماریا وود است که با عصبانیت مایکروسافت را ترک کرد. او هم مایکروسافت را سال ۱۹۸۰ ترک کرد اما با پل آلن در چند شرکت به همکاری ادامه داد. او یک شرکت برای خدمات ارتباطات بی سیم تاسیس کرد که در سال ۱۹۹۶ به عنوان SinglePiont شناخته شد. او هم اکنون رییس هیات مدیره این شرکت است و ثروت اش حدود ۱۵ میلیون دلار است. جیم لین: او یکی از مدیران پروژه در مایکروسافت بود که سال ۱۹۸۵ آنجا را ترک کرد. گفته می شود که هنگام ترک آنجا گفت مایکروسافت شور و اشتیاق را در من از بین برد. بنابراین رفت تا شرکت خودش را تاسیس کند. او در همکاری های مایکروسافت با اینتل نقش مهمی را بازی کرد. باب والاس: بعد از ترک مایکروسافت یک شرکت نرم افزاری به نام QuickSoft تاسیس کرد. اما در کنارش او عاشق تحقیق روی داروهای روانگردان بود. اقای والاس در سال ۲۰۰۲ به علت ابتلا به ذات الریه درگذشت. داستان هفته: خلاصه ی دانش های مفید دانشمندى در بیابان به چوپانى رسید، به او گفت : چرا به جاى تحصیل دانش ، چوپانى مى کنى . اخبار دانشکده ادبیات دکتر علی شریعتی: بازدید از پارک علم و فناوری وابسته به دانشگاه فردوسی توسط هسته کارآفرینی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد زمان:یکشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۸ – ساعت ۹ صبح گزارش برگزاری دوره آموزشی آشنایی با شرکت های دانش بنیان شرح: اولین دوره ی آموزشی کارآفرینی با محوریت آشنایی با شرکت های دانش بنیان در روز سه شنبه ۳/۱۲/۱۳۸۹ با حضور استاد “نخعی “،”معاونت پژوهشی استانداری”و جمعی از دانشجویان دانشکده و اعضا کارآفرینی دانشکده برگزار شد. در این جلسه روند ثبت ایده ،ثبت شرکت های دانشجویی و عناوینی از این قبیل مطرح شده واز دانشجویان مشتاق دارای ایده برای عضویت در دوره های ۵۰ ساعته ثبت نام به عمل آمد.
موفق کسی است که با اجرهایی که به سمتش پرتاب میشود بنایی محکم بسازد. |
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
عکس هفته: سرنوشت ۱۱ کارمند نخست مایکروسافت به روایت عکس
هر کدام از این ۱۱ نفر که پولدارترین فرد جهان بیل گیتس بین آنهاست، چه مسیری را طی کردند و هم اکنون چه می کنند
بیل گیتس: فکر می کنم داستان این فرد را تقریبا همه می دانند. او مایکروسافت را تبدیل به باارزش ترین شرکت فناوری جهان کرد و تبدیل به ثروتمند ترین فرد جهان شد. ثروت فعلی اش ۵۴ میلیارد دلار است و حالا چند سالی است که مایکروسافت را ترک کرده. او در حال حاضر میلیون ها دلار از پولش را صرف کارهای خیریه و تحقیقات پزشکی می کند. اندره لویس: او نویسنده اسناد فنی مایکروسافت بود. خانم لویس در سال ۱۹۸۳ مایکروسافت را ترک کرد و به دنبال نوشتن رمان های تخیلی و روزنامه نگاری رفت. البته همکاری اش با مایکروسافت سبب شده بود که ثروت اش در سال ۲۰۰۴ حدود ۲ میلیون دلار باشد. ماریا وود: او کتابدار مایکروسافت بود و با یکی دیگر از کارمندان مایکروسافت در همین عکس ازدواج کرد. اما او تنها دو سال بعد مایکروسافت را ترک کرد و همزمان از این شرکت به خاطر تبعیض جنسیتی شکایت کرد. البته مایکروسافت شکایت را حل و فصل کرد و ماجرا بدون سر و صدا تمام شد. بعد از آن به نظر میرسد داستان فوق العاده ای نداشته است. او فرزندانش را بزرگ کرد و در امور خیریه کارهای داوطلبانه انجام می دهد. پل آلن: این فرد بعد از بیل گیتس مشهور ترین فرد گروه محسوب میشود و در حال حاضر نفر ۳۷ در لیست ثروتمندترین افراد روی زمین است. او میلیاردها دلار از پولش را صرف تیم های ورزشی کرده و روی استارت آپ های مختلفی سرمایه گذاری می کند. در زندگی شخصی اش هم کم نگذاشته است. برای مثال یکی از بزرگترین کشتی های تفریحی جهان متعلق به آقای آلن است. باب اوریر: او یکی از مسن ترین کارمندان مایکرسافت محسوب میشد. هنگام قدم گذاشتن انسان روی ماه او در ناسا و بخش کنترل ماموریت پرواز فضایی کار می کرد. در مایکروسافت او مدیر محاسباتی محسوب می شد. باب اوریر کسی بود که سیستم عامل DOS را برای کامپیوترهای IBM اماده کرد. در سال ۱۹۸۳ مایکروسافت را ترک کرد و به خانه اش در تگزاس رفت و به کار گله داری پرداخت! ثروت او از مایکروسافت حدود ۱۰۰ میلیون دلار تخمین زده میشود و هم اکنون مدیر چند تجارت محلی دیگر در تگزاس است ……….. ادامه دارد…… داستان هفته: تعریف مشتری مداری به زبان ساده
پسرکی وارد داروخانه ای شد.صندلی مخصوص مشتریان را به سمت میز مخصوص تلفن هل داد.بر روی صندلی رفت تا دستش به تلفن برسد.شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی.مسئول داروخانه متوجه پسرک بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید :خانم می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟ زن پاسخ داد،کسی هست که این کار را برای من انجام می دهد.پسرک گفت خانم من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد.زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی هست.پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد خانم،من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم.در این صورت شما در روز یک شنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.مجددا زن پاسخش منفی بود.پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت،گوشی تلفن را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت هایش ،گوش داده بود به سمتش رفت و گفت پسر به خاطر این روحیه خاص و خوبی که داری دوست دارم کاری به تو بدهم.پسر جوان جواب داد نه ممنون،من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم،من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند!!! اخبار دانشکده ادبیات کارافرینی دانشکده ادبیات بران است که کلاس های ۵۰ ساعته با حضور اساتید مجرب برگذار کند از تمامی علاقمندان به حضور در این کلاس ها دعوت می شود جهت ثبت نام به دفتر کارافرینی مراجعه نمایند. لازم به ذکر است کلاس ها در روز های یک شنبه،دوشنبه و سه شنبه در دانشکده ادبیات برگزار خواهد شد و در پایان دوره به دانش اموختگان مدرک اتمام دوره اعطا می گردد
مسیر دشوار و پرسنگلاخ روزنامه ایران - همیشه به خاطر داشته باشید که تصمیم خودتان برای موفق شدن از هر چیز دیگر مهمتر است. |
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
صفحه قبل 1 صفحه بعد
|
|